دیمارکتیمگ
تعریف ساده دیمارکتیمگ میشه انجام فعالیت های بازاریابی با هدف کاهش یا توقف فروش.
از اونجایی که معمولا ما به دنبال عکس این ماجرا، یعنی افزایش فروش هستیم. خیلی سروکارمون به این استراتژی نمی افته.
زمانهایی هست که توقف فروش میتونه بیزینس رو از ورشکستگی یا اقدام به اشتباهات جبران ناپذیر نجات بده.
بنابر این توصه میکنم ساده از کنار این استراتژی رد نشین.
یکم بریم جلو در مورد ترکیب De-Marketing با بقیه استراتژی های بازاریابی هم میگم.
دیمارکتینگ چرا و کی ؟
همنطور که بالا تر گفتم توقف فروش خیلی وقتها میتونه سیستم رو نجات بده.
- زمانی که در تامین منابع دچار مشکل شدیم.
- وقتی که تغییرات بزرگ در سیاست های کلی بیزینس داریم.
- ممکنه به فرمول جدیدی رسیده باشیم که رو فروش تاثیرگذار باشه.
اینها و بسیار دلایل زیاد دیگه. خیلی شفاف میگم حتی ممکنه تا اینجای مسیر سیستم رو اشتباه چیده باشیم و جلوی اشتباه رو هروقت بگیریم منفعته.
دیمارکتینگ چگونه ؟
از اینجا تازه بحث واسه من جذاب میشه. با دو تا رویکرد استاندارد و ترکیب بحث رو ادامه میدم.
De-Marketing با رویکرد استاندارد
یکی از آسون ترین راه ها افزایش غیرمنطقی قیمت هست.
البته غیرمنطقی نه از لحاظ شما، بلکه از لحاظ مشتری هاتون.
دو تا منبع براتون میذارم که در مورد راه حل های آکادمیک و استاندارد میتونین بهشون مراجعه کنین.
دیمارکتینگ با رویکرد ترکیبی
تقریبا میشه تمام استراتژی های بازاریابی رو با رویکرد De-Marketing به کار بست.
اگر تا اینجای نوشته اومدین و اگر قبلا 4-5 تا از مطالب من رو خونده باشین، تو این قسمت زیاد بهتون سخت نمیگذره.
الان میدونین کارکرد De-Marketing چی هست. من اسم چند استراتژی رو میارم، شما با رویکرد De-Marketing مثال بزنین.
دلم میخواد بگم مثالهاتون رو کامنت کنین (ولی میدونم خیلیاتون تنبلین) اگر کامنت کنین خوشحال میشم.
داره خوش میگذره نه؟
دیدگاهتان را بنویسید